در گفتمان بلک متال (تئوری) اواسط سال 2016، جریانی فرهنگی از تفکر نظری و عمل هویتی را می یابیم که در عین حال ذات گرایانه و از قضا ساختارشکن است. ادعا می کند که معتبر است، اما در عین حال هر فلسفه ذات گرایی را به شدت زیر سوال می برد. و نکته مهم همین است، این تضاد به ظاهر بی ثمر – تشویق کننده اصالت و ساختارشکن بودن یکباره – به عنوان یک گفتمان فرهنگی «کار می کند». معمولاً طرفداران و نوازندگان هیچ نقصی در این تضادها و پارادوکس های فرضی در بلک متال نمی بینند - آنها حتی آن را به عنوان شکل انسجام آن می بینند.بلک متال کنونی درک ما از "واقعیت"، را به چالش میکشد.

نظریه بلک متال (که باید به عنوان پیچیده‌ترین و نهادینه‌ترین گفتمان در حال حاضر در نظر گرفته شود که به فرهنگ «سیاه» موضوع خود پایبند است و به یکباره به دنبال پیوند با علم نظری ـ فلسفی سنتی است) حوزه گفتمانی است که در آن فرآیندهای فرهنگی مذکور مورد مذاکره قرار می گیرد: در گفتمان نظریه بلک متال، «میدان نبرد» کنونی را می یابیم که در آن مفهوم فرهنگی بلک متال (شامل پوچ گرایی، شورش، انسان دوستی، شیطان پرستی و بسیاری دیگر از «سیاه گرایی») و سنت «وسترن» کلاسیک است. و انديشه علمي غربي با هم ملاقات مي كنند. 

گفتمان سنتی بلک متال با تلاش برای ساختارشکنی ، و اغلب حتی از بین بردن اشکال متعارف معنا، واقعیت را تولید می کند. در اواسط سال 2016، شاهد تلاقی دو مسیر قبل از جدا شدن فرهنگ هستیم. این تلاقی گفتمان، عمل و تئوری است که در آن تخیلات ساخت‌گرا و تخیلات غیرسازنده از واقعیت‌ها، حوزه‌ای جدید و ترکیبی از متقابل را به وجود می‌آورد - محصول آن، از نظر معنا و تولید واقعیت، باید یک شکل جدیدی از متیساژ متناقض متن فرهنگی سازنده و ساختارشکن به یکباره است


Human vs History تاریخ در برابر انسان

تاریخ فرهنگی تئوری بلک متال موسیقی اکستریم متال به عنوان " گربه شرودینگر موسیقی"

متال ,فرهنگی ,گفتمان ,یکباره ,تئوری ,ساختارشکن
مشخصات
آخرین جستجو ها